به گزارش قدس آنلاین، بیش از یک سال است که دونالد ترامپ از زمان تبلیغات انتخاباتی و مدتی که رئیس جمهور آمریکا شده بر طبل افتضاح بودن برجام برای ایالات متحده و بی فایده بودن آن میکوبد و با عبارات مختلف خواهان پاره شدن این توافق یا خروج از آن است. از سوی دیگر اروپا و دیگر طرفهای درگیر در مذاکرات میگویند برجام مفید بوده و به قول خودشان دستاوردهایی برای انحراف نیافتن جمهوری اسلامی به سوی تسلیحات اتمی داشته است.
روزهای اخیر هم اوج این لفاظیها را شاهد هستیم، اما چرا آمریکای ترامپ همچنان مردد در بازگرداندن تحریمها و خروج عملی از برجام است و اروپای نیمه متحد همچنین چیزی را نمیخواهد؟ حرف جالبی که به نظر میرسد نتیجه و عصاره جلسه سه شنبه شب هیئت نظارت بر برجام در تهران باشد را علی لاریجانی در آستانه سفر به مسکو زد و گفت:"ایران نگرانی بابت خروج آمریکا از برجام و لغو این توافق ندارد".
علی اکبر صالحی نیز این بار با صراحت اعلام کرد یا همه به برجام عمل میکنند یا هیچکس، این دو موضع گیری در آستانه سخنرانی ترامپ درباره نحوه مهار جمهوری اسلامی، نشان میدهد تهران به این نتیجه رسیده که دستش در برابر هر اتفاق احتمالی در دو ماه آینده خالی نیست و اهرمهایی دارد که میتواند معادله بازی را تا حد زیادی به نفع خویش تغییر دهد.
نگارنده در این زمینه و از زاویه توان بازگشت پذیری هستهای کشورمان به موضوع پرداخته تا ببینیم در صورت رسیدن به خط پایان گفتوگوها و رایزنیهای دیپلماتیک و جواب ندادن راهکارهای حقوقی درج شده در بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام درباره کمیسیون مشترک و شورای امنیت سازمان ملل، چگونه میتوانیم همان عاملی که تا امروز مهمترین دلیل تردید واشنگتن در بر هم زدن برجام بوده و اروپاییها را نگران کرده، فعال کنیم.
قبل از هر چیز به عنوان کسی که برای تهیه ویژه نامه "صنعت هسته ای ؛ شاهکار ایرانی" در تابستان سال ۹۴ و در همان روزهای داغ مذاکرات وین از تمامی تاسیسات صنعت هستهای به ویژه چرخه سوخت بازدید داشتم، باید اعتراف کنم دارایی و تاسیسات موجود کشورمان به منظور ذخایر اورانیومی و توان کمیتی در عین وجود توان کیفی، برای تولید سوخت برق نیروگاهی بسیار پایین بوده و برای رسیدن به آن مرحله راه طولانی و سختی در پیش است، اما همین وضعیت موجود نیز در حدی برآورد میشود که میتواند به راحتی برای طرف مقابل نگرانیهایی از نظامی شدن برنامه هستهای ایران ایجاد کند.
مطابق برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) کشور ما در سه حوزه فنی دچار محدودیت عمده است، اول کاهش تعداد سانتریفیوژها در فردو و نطنز، دوم کاهش ذخایر اورانیوم غنی شده و توقف غنی سازی بالای ۳.۶۷ درصد در فردو و نطنز و سوم اسقاط کالندریای قلب راکتور آب سنگین اراک.
در کنار این سه محدودیت، محدودیتهایی نیز در حوزه تحقیق و توسعه داشتیم که عملاً با توجه به طولانی بودن این کار و زمان بندی موجود در برجام، محدودیت چشمگیری نخواهد بود. همچنین دولت جمهوری اسلامی ایران قبول کرد تا زمان ارائه گزارش نهایی آژانس در مورد صنعت هستهای ایران یا پایان مدت ۸ ساله مندرج در برجام و تصویب لغو تحریمهای کنگره آمریکا در کنگره، پروتکل الحاقی به پادمان را بدون تصویب در مجلس شورای اسلامی به صورت داوطلبانه اجرا کند.
۳ عکسالعمل پیش روی ایران در بازگشت پذیری
با این اوصاف به نظر میرسد ایران میتواند در صورت برهم خوردن برجام و رسیدن به این نتیجه توسط هیئت نظارت بر برجام که ادامه اجرای آن بدون آمریکا فایده چندانی نداشته و عملاً نمیتواند ما را از این توافق منتفع کند، سه دسته عکسالعمل در حوزه بازگشت پذیری شامل اقدامات برق آسا و سریع، اقدامات میان مدت و اقدامات نسبتاً طولانی مدت انجام دهد.
ایران از روز ۲۶ دی ماه سال ۹۴ به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از جمله کد ۳.۱ اقدام کرده که به معنی برخی دسترسیهای خاص برای آژانس است که در حوزه اقدامات برق آسا، توقف این اقدام به همراه کاهش بازرسان و تعداد بازرسیها میتواند سریعترین و در عین حال یکی از برگهای مهم ما در بازگشت پذیری باشد، چرا که با این کار در عین ادامه همکاری قانونی و پادمانی با آژانس، توقف اقدام داوطلبانه ایران، میتواند هراس بزرگی را در طرف مقابل ایجاد کند.
همچنین طبق برجام در سایت غنی سازی فردو ۱۰۴۴ سانتریفیوژ نسل اول قرار گرفته که همگی آماده تزریق گاز UF۶ با غنای طبیعی هستند، حتی دو آبشار از این تعداد در دو سال گذشته به چرخش خود بدون تزریق گاز اورانیوم ادامه میدادند. پیش از توافق ژنو در پاییز ۹۲، در فردو کار تولید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد برای تولید سوخت صفحهای راکتور تهران صورت میگرفت که به گفته رئیس سازمان انرژی اتمی و دیگر متخصصان سازمان، زمان رسیدن دوباره فردو به غنی سازی ۲۰ درصد کمتر از پنج روز است.
حتی شنیده شده این اقدام میتواند در سه روز هم انجام شود. موضوع رسیدن فردو به غنی سازی ۲۰ درصد جزو آن دسته فعالیتهای بازگشت پذیری سریع به حساب میآید. این کار در نطنز نیز با فاصله زمانی بیشتری امکان پذیر است، اما به دلیلی که در ادامه گفته خواهد شد، نطنز احتمالاً قرار است به صورت دیگری پاسخ بد عهدی آمریکا را بدهد. در حوزه اقدامات میان مدت که ممکن است دو تا سه ماه به طول بینجامد میتوان به افزایش ظرفیت غنی سازی در نطنز اشاره کرد.
طبق برجام، در سایت غنی سازی نطنز ۵۰۶۰ ماشین غنی سازی تا ۳.۶۷ درصد غنی سازی میکنند، اما همان طور که در گذشته نیز مقامات کشورمان به ویژه صاحب نظران سازمان انرژی اتمی تاکید کردهاند برگشت پذیری در نطنز با ماشینهای قدیمی نخواهد بود. هم اکنون حدود هزار ماشین از نوع IR۲M در سالن B نطنز انبار شده که این ماشینها مراحل تست خود را نیز پیمودهاند و میتوانند پس از نصب، پنج برابر ماشینهای فعلی غنی سازی کنند یعنی با نصب هزار ماشین نسل دوم عملاً ظرفیت غنی سازی ایران در نطنز دو برابر و بیشتر از میزان قبل از برجام خواهد شد، اما این پایان داستان نیست زیرا ما حداقل یک زنجیره تست شده از ماشینهای IR۴ داریم و آماده تولید انبوه این ماشین نیز هستیم.
این سانتریفیوژها پنج برابر ماشین نسل اول توان غنی سازی دارند و نصبشان میتواند ایران را به حدود ۱۱ هزار سو ظرفیت غنی سازی در نطنز برساند که حدود دو هزار سو بیش از بهار ۹۴ خواهد بود.
در سایت فردو نیز علاوه بر داستانی که میتواند برای ۱۰۴۴ ماشین فعلی رخ دهد، عملاً در نیم دیگری از سالن که امروز طبق برجام خالی شده میتوان از ماشینهای نسل جدید از جمله نسل ۶ (۱۰سو غنی سازی) و حتی هشت (۲۰ سو غنی سازی) بهره برد که البته این موضوع زمان بیشتری نیاز دارد. ایران طبق ماده ۱۴ برجام موظف شده تا بیش از ۱۳۰ تن آب سنگین تولیدی خود را برای فروش به بازارهای جهانی عرضه کند، اتفاقی که هم نگرانیهای طرف مقابل از انبار شدن آب سنگین در ایران را برطرف میکند و هم برای تولید با ارزش ما مشتری و خریدار پیدا میکند، اما با برهم خوردن برجام ایران میتواند با توجه به تولید ۲۰ تن در سال تاسیسات آب سنگین خنداب و این که آخرین گزارش آژانس از وجود حدود ۱۲۰ تن آب سنگین در داخل خبر میدهد، ظرف ۶ ماه از رقم ۱۳۰ تن نوشته شده در ماده ۱۴ عبور کند و به نوعی بازگشت پذیری میان مدت ما به حساب آید.
راکتور اراک زمان بندی ۱.۵ تا ۴ ساله
موضوع سوم که حداقل زمان یک و نیم تا سه سالهای برای آن در نظر گرفته شده و در دسته اقدامات نسبتاً بلند مدت قرار میگیرد، راکتور آب سنگین اراک است. این راکتور به دلیل تولید پلوتونیوم از جمله بزرگ ترین نگرانیهای طرف مقابل و از خطوط قرمز پر رنگ آنها به شمار میرفت. در این زمینه طبق نظر کارشناسان به دلیل باقی ماندن ابنیه و بیش از ۸۰ درصد ساختمان و ساختار مورد نیاز از راکتور قدیمی اراک، برای ساخت همان کالندریای قلب راکتور با همان ویژگیها، نیاز به حداقل یک سال و نیم زمان است، اما اگر کشورمان تصمیم بگیرد تا راکتور مدرن را به شیوهای که طراحی مفهومی و پایه آن به پایان رسیده به اتمام برساند حداقل چهار سال زمان نیاز دارد ضمن این که درباره راکتور اراک که به صورت استثنایی دارای یک سند مجزا با امضای هر هشت مقام ارشد دخیل در مذاکرات است، گفته شده که در صورت برهم خوردن توافق هستهای نیز این قرارداد قابلیت اجرا دارد.
به اعتقاد نگارنده وجود چنین پاسخهای محکمی از سوی جمهوری اسلامی در حوزه فنی و دهها اقدام ریز و درشت سیاسی، اقتصادی، نظامی و ... دیگر باعث شده تا کشورهای اروپایی از سویی بر باقی ماندن برجام تاکید کنند و از سوی دیگر آمریکاییها نیز تردیدهای جدی در برهم زدن قطعی برجام داشته باشند. هرچند احتمالاً با همان سیاست قبلی برای بی اعتبار کردن برجام و جلوگیری از منتفع شدن اقتصادی ایران از فواید برجام تحرکاتی را داشته باشد. دو ماه آینده روزهای سرنوشت سازی برای ۱+۵ و اتحادیه اروپا خواهد بود تا ثابت کنند تا چه میزان میتوان روی امضا و تعهدات به اصطلاح جهان متمدن حساب کرد؟ تا چه میزان نهادهایی همچون آژانس بینالمللی انرژی اتمی و هشت گزارش مدیرکل آن که تایید پایبندی تهران به تعهدات برجامیاش است نزد آنها اعتبار دارد؟ روزهایی که باید منتظر بود، انتظاری بدون استرس برای تهران و مملو از نگرانی و شرمساری برای آنها.
یادداشت: هادی محمدی
نظر شما